- آخ سرم. از بس موج منفی میدی.
+ من که چیزی نگفتهام. فقط میگویم اگر حضرت خضر آمد با او بحث نکنید.
- یعنی چی بحث نکنم؟
+ سعی کنید حرف نزنید.
+ نگاه کنید! چراغ داسام را میبینید؟
- چرا این جمله رو میگی؟ کور که نیستم میبینم، هر بار که این کوفتی چراغ میزنه تو میگی. بسه، اصلا جالب نیست.
+ خیر این بار فرق دارد. چراغش سبز شده.
- :| خب؟
+ صبر کنید.
- یا قمر منیر بنی هاشم، این دیگه کیه؟ اون تیشه چیه دستت؟ چرا انقد خاکی هستی؟
+ فرهاد است.
- فرهااد؟ مگه قرار نبود خضر بیاد؟
= ایشان به مشکل برخوردند، مرا فرستادند.
= من خیلی گشنهام.
ادامه مطلب
درباره این سایت